ارتباط بین اصول بازاریابی کلاسیک و دیجیتال مارکتینگ چیست؟

با فراگیر شدن ابزارهای الکترونیکی و امکان برقراری ارتباط، دیجیتال مارکتینگ نقش پررنگ تری نسبت به بازاریابی کلاسیک در موفقیت کسب و کارها پیدا کرده است. بازاریابی کلاسیک و دیجیتال مارکتینگ تفاوت های مورد توجه ای با یکدیگر دارند اما آنچه در این مقاله مورد بررسی قرار خواهد گرفت ارتباط بین اصول بازاریابی کلاسیک و دیجیتال مارکتینگ است. امروزه در امر بازاریابی تفکیک دنیای دیجیتال و دنیای واقعی چندان روش صحیحی به نظر نمی رسد. هرچند ممکن است تعدادی از کسب و کارها این روش را برگزینند.

ارتباط-بین-اصول-بازاریابی-کلاسیک-و-دیجیتال-مارکتینگ

بیش از هرگونه جداسازی نکته ی قابل تامل این است که در دیجیتال مارکتینگ مخاطب و مشتری کسب و کار همان مخاطبی ست که در بازاریابی کلاسیک مورد نظر بوده است. در واقع مخاطبی که کسب و کار را در فروشگاه زنجیره ای، بیلبورد خیابان، تیزر تلوزیون و … می بیند همان مخاطبی است که کسب و کار را در شبکه های اجتماعی مشاهده و دنبال می کند. البته تفاوت های موجود بر روی نوع touch pointها (نقاط تماس) تاثیرگذار است؛ اما فرآیندها و بازار کسب و کار در هر دو مورد یکسان می باشد.

بنابراین در روند تحلیل بازار و بخش بندی بازار از مراحل دیجیتال مارکتینگ تفاوت چندانی حاصل نمی شود. اما می توان از ظرفیتی که دستگاه های الکترونیکی و بستر فضای مجازی فراهم می آورند برای پیشبرد اهداف استفاده کرد.

ممکن است یک کسب و کار تمایلی برای ارائه خدمات به تمامی نقاط جغرافیایی و بخش های بازار و یا تمام گروههای درآمدی نداشته باشد. بنابراین تمامی فرآیند بخش بندی و هدف گذاری بازار بدون توجه به دیجیتال یا واقعی بودن بازار انجام می شود. اما نکته حائز اهمیت آن است که در برنامه ریزی بازاریابی از زمان های استفاده مخاطبین از ابزار دیجیتال آگاهی وجود داشته باشد.

هنگامی که بحث دیجیتال مارکتینگ به عنوان یک راه حل و مجموعه ای از ابزار و روش ها وارد عرصه بازاریابی شد؛ موفقیت خود را براساس اثربخشی و ثمربخشی به شکل آسان تر و با نرخ بازگشت سرمایه بالاتر نسبت به میزان هزینه کرد، به مجموعه کسب و کارها معرفی نمود.
امروزه کسب و کاری را نمی توان یافت که با صرف هزینه مناسب امکان بهبود برندینگ خود با کمک دیجیتال مارکتینگ را نداشته باشد.

یک ویژگی قابل توجه در دیجیتال مارکتینگ امکان ارتباط نزدیک تر، فیلتر شده و هدفمند توسط خود کسب و کار با مخاطب هدف است. از آن جهت که کسب و کار بازار هدف خود را براساس بخش بندی صورت گرفته در مرحله بخش بندی بازار محدود کرده است؛ این روش برای محدود کردن هزینه ها بسیار موثر است.

به عنوان مثال یک کالای مرتبط با صنعت ساختمان را در نظر بگیرید. چنانچه این کسب و کار از طریق ایمیل مارکتینگ در مجموعه خبرنامه ای که برای فعالان حرفه ای این حوزه ارسال می شود با هزینه ای حتی بالاتر از حد معمول به تبلیغات بپردازد؛ نسبت به استفاده از مجموعه بیلبورد تاثیرگذارتری بیش تری خواهد داشت. در واقع تبلیغات بیلبورد و آگهی های تصویری اساسا در مراحل برند آگاهی و اطلاع رسانی به کار گرفته می شوند.

هنگامی که مجموعه ای از روش های دیجیتال مارکتینگ مانند برگزاری رویدادها، ارسال کاتالوگ، ارسال نمونه، ارسال ایمیل و … انجام می پذیرد؛ دیجیتال مارکتینگ در زوایای مختلف خود نسبت به سایر روش ها نمره قابل قبولی در امر بازاریابی از دید نرخ بازگشت سرمایه بدست می آورد.

متخصصین دیجیتال مارکتینگ یک کسب و کار با نگاه به مسیر دیجیتال مارکتینگ موردنظر و با توجه به عناصر آمیخته بازاریابی (product، price و place) در نظر گرفته شده promotion ها را نیز طراحی می کنند. در واقع با توجه به ابزارهای موجود پروموشن ها نیز تحت تاثیر قرار می گیرند.

می توان پروموشن هایی با کد مشخص برای پرداخت های آنلاین تعریف کرد. و یا در سیستم خرید با حساب کاربری برای خرید بعدی مشتری مقدار مشخصی اعتبار اضافه در نظر گرفت. و یا از اعتبارهای هدیه که به صورت خودکار با معرفی مشتری جدید درسیستم اعتبار مشتری فعلی قابل محاسبه و اعمال است؛ استفاده نمود.

تاریخچه ارتباط بین اصول بازاریابی کلاسیک و دیجیتال مارکتینگ

از قدیمی ترین روش ها در بازاریابی استفاده از رسانه های رادیو و تلوزیون است. بسیاری از متخصصین حوزه دیجیتال مارکتینگ و به طور کلی بازاریابی رسانه ی رادیو و تلوزیون را مدیای تبلیغات می دانند. وقتی برای یک کسب و کار برنامه منسجم دیجیتال مارکتینگ طرح ریزی می شود؛ در قسمت آفلاین مجموعه ای از رخدادها در موضوع ارائه محصول و خدمات و پروموشن ها و نقاط تماس مشخص وجود دارد. در حالت آنلاین نیز این موارد بسته به ابزارها وجود خواهند داشت.

یکی از نکاتی که در مطالعات بازاریابی توانسته تاثیر مهمی در میزان موفقیت برنامه های بازاریابی داشته باشد؛ بحث بررسی تجربه کاربر در انتخاب، خرید و اتفاقات بعد از خرید است. از اصطلاحاتی که اخیرا در حوزه دیجیتال مارکتینگ مورد توجه قرار گرفته است “نقشه سفر مشتری” می باشد که توسط متخصصین دیجیتال مارکتینگ یک کسب و کار ترسیم می گردد.

در این مرحله متخصصین دیجیتال مارکتینگ با روش های تخصصی سعی در بهبود تجربه کاربر دارند. در واقع آنچه دنیای دیجیتال در اختیار کسب و کار می گذارد همگی در جهت بهبود تجربه کاربر است. انوع سفارشات آنلاین، انواع تاکسی های اینترنتی، انواع امکان مقایسه قیمت ها و دریافت پیشنهادات برای خدمات، انواع محصولات و تنوع در انتخاب، انواع امکانات جهت به اشتراک گذاری نظرات خریداران قبلی، انواع امتیازدهی ها و… همگی ابزارهای هستند که دنیای دیجیتال در اختیار کسب و کار قرار می دهد تا با بهبود تجربه کاربران بر میزان فروش خود بیفزاید.

جهت آشنایی بیش تر با مراحل دیجیتال مارکتینگ و اصول آن به مجموعه مقالات با عنوان “دیجیتال مارکتینگ چیست؟” مراجعه نمایید.

دارایی های فیزیکی در آمیخته بازاریابی دیجیتال

بخش سیزدهم : هفتمین عنصر معجون بازاریابی، دارایی های فیزیکی

فیلیپ کاتلر که همه وی را به عنوان پدر بازاریابی نوین می‌شناسند، معروف‌ترین مدل بازاریابی را معرفی کرد. همان‌طور که در مقالات قبلی گفته شد، در این مدل که به مدل 4P معروف است، کاتلر 4 عنصر مهم را معرفی کرد. این چهار عنصر که شامل محصول، قیمت، محل ارائه کالا و پروموشن‌ها هستند، برای محصولات فیزیکی کاربرد دارند. اما امروزه محصولاتی که شرکت‌ها ارائه می‌دهند تنها شامل کالای فیزیکی نیست و خدمات هم به عنوان محصولات به شمار می روند. برای همین 3 عنصر دیگر به آمیخته یا معجون بازاریابی اضافه شد. این عناصر شامل کارمندان، فرآیندها و دارایی‌های فیزیکی می‌باشند که هفتمین و آخرین عنصر در معجون بازاریابی در تعریف دیجیتال مارکتینگفیلیپ کاتلر، “physical evidence” یا “دارایی های فیزیکی” نام دارد. دارایی های فیزیکی هر آن چیزی است که توسط مشتریان یک کسب و کار مشاهده می شود و بر روی آن ها تاثیرگذار است.

 

 

 

از آن جایی که برای کسب و کارهایی که خدمات محصول اصلی اشان است کالای فیزیکی وجود ندارد تا مشتریان بتوانند بر اساس آن درباره کیفیت خدمات ارائه شده قضاوت کنند این سه عنصر تاثیر بسیار زیادی بر نگرش مشتری نسبت به کسب و کارها دارد.

دارایی های فیزیکی در آمیخته بازاریابی چیست؟

دارایی‌های فیزیکی، که آخرین عنصر در مدل 7p آمیخته بازاریابی است به معنای دارایی های فیزیکی یک کسب و کار شامل مواردی از جمله دفتر کار، نمای ساختمان، تجهیزات، نحوه پوشش کارکنان آن و به طور کلی تمام چیزهایی که توسط مشتری قابل روئت است، می‌شود.

این امر در محصولات به صورت کالا از تاثیرگذاری کم تری برخوردار است چرا که تمرکز مشتریان بر میزان کیفیت کالاست. اما در محصولات به صورت خدمات که کالایی به صورت فیزیکی و قابل مشاهده وجود ندارد، موارد قابل مشاهده فوق نقش جایگزین و پررنگی پیدا می کند. بنابراین این عنصر با خدمات ادغام می‌شود و آن را برای مشتری ملموس و قابل سنجش می‌سازد.

در محصولات غیر فیزیکی یا همان خدمات، این عنصر به همراه دو عنصر دیگر یعنی کارمندان و فرآیندها، نقش مهمی در ایجاد جایگاه برند یا نام تجاری سازمان در ذهن مشتریان دارد.

یک نمونه شواهد فیزیکی در رابطه با صنعت هتلداری است، هتل‌های سه ستاره، چهار ستاره و پنج ستاره که خدمات متنوعی بر اساس سطح خود به مشتریان ارائه می‌دهند و مسلما هتل پنج ستاره، در ذهن مشتری جایگاه بالاتر دارد و خدماتی که ارائه می‌دهد نسبت به هتل سه ستاره کیفیت بسیار عالی و قیمت‌های بالاتری نیز دارند.

دارایی‌های فیزیکی نقش مهمی در بخش بندی بازار دارند. در مثال بالا، مشتریان هدف هتل‌های پنج ستاره، مهمانانی با سطح درآمد بالا می‌باشند که طالب خدمات با کیفیت‌تری هستند، در حالی که جامعه هدف و مشتریان هتل سه ستاره افرادی با سطح درآمد متوسط هستند.

بنابراین ابتدا بهتر است مشتریان هدف خود را مشخص کنید. گروه سنی، سطح درآمد، تحصیلات، جنسیت، منطقه جغرافیایی و غیره از معیارهایی هستند که باید برای بخش بندی بازار در نظر بگیرید و سپس بر اساس آن، دارایی‌های فیزیکی خود را تعیین کنید.

به عنوان مثال اگر قرار است در حوزه ارائه‌ی خدمات آموزشی به فعالیت بپردازید. ابتدا باید مشخص کنید که خدمات آموزشی شما در رابطه با چه زمینه‌ای است، مسلما یک آموزشگاه نقاشی تجهیزات متفاوتی نسبت به آموزشگاه زبان یا موسیقی لازم دارد. سپس لازم است گروه سنی مشتریان خود را در نظر بگیرید. اگر قرار است آموزشگاه موسیقی شما برای کودکان و نوجوانان باشد، باید برای انتخاب تجهیزات دفتری خود به این موضوع توجه کنید و متناسب با سطح سنی مشتریانتان، تجهیزات کسب و کار خود را آماده کنید.

مثال دیگری که می‌شود برای این امر زد، راه اندازی رستوران است. اگر جامعه هدف شما دانشجویان هستند، لازم نیست میز و صندلیهای لوکس و زیبا بخرید، اما اگر مشتریان شما از قشر مرفه جامعه هستند، راه اندازی رستوران در یک محل پر رفت و آمد با اثاثیه معمولی چندان جواب‌گو نخواهد بود و نمی‌توانید این دسته از مشتریان را جذب کنید.

بنابراین لازم است ابتدا گام هدف گذاری بازار و بخش بندی آن انجام شود تا بتوانید برای این عنصر از آمیخته بازاریابی برنامه ریزی کنید.

جهت آشنایی با سایر عناصر معجون بازاریابی و دیگر مراحل دیجیتال مارکتینگ به مقاله “دیجیتال مارکتینگ چیست؟” مراجعه نمایید.

 

فرآیندها، ششمین عنصر در آمیخته دیجیتال مارکتینگ

بخش دوازدهم : ششمین عنصر معجون بازاریابی، فرآیندها

در مقالات گذشته در رابطه با آمیخته دیجیتال مارکتینگ صحبت کردیم، آمیخته بازاریابی را فیلیپ کاتلر معرفی کرد و باعث شد که کلیه فعالیت‌ها و اقدامات بازاریابی دارای چارچوب مشخص باشند.فرآیندها در آمیخته بازاریابی یکی از عناصر دیجیتال مارکتینگ است. میکس یا معجون بازاریابی ابتدا با چهار عنصر محصولات، قیمت، پروموشن و بازار یا محل ارائه کالا معرفی شد، با گذر زمان باز هم به عناصر تشکیل دهنده آمیخته بازاریابی اضافه شد.

مدل چهار عنصر که اصطلاحا به مدل 4p معروف است، برای شرکت‌ها و کسب و کارهایی کاربرد دارد که محصول نهایی آن‌ها یک کالا یا محصول فیزیکی است. برای شرکت‌هایی که محصول نهایی آن‌ها خدمات (مانند خدمات صنعت هتلداری) است، 3 عنصر دیگر به آمیخته بازاریابی اضافه شد که شامل پرسنل یا کارمندان، فرآیندها و دارایی‌های فیزیکی است به این ترتیب مدل 7p برای آمیخته بازاریابی معرفی شد.

 

فرآیندها-در-آمیخته-بازاریابی

اهمیت فرآیندها در آمیخته بازاریابی دیجیتال چیست؟

این عنصر  یعنی فرآیندها در آمیخته بازاریابی در بازاریابی دیجیتال اهمیت بسیار زیادی دارد. اهمیت این عنصر از معجون بازاریابی زمانی آشکار می شود که با وجود کیفیت مناسب خدمات و طی مسیر صحیح دیجیتال مارکتینگ میزان فروش کسب و کار به نسبت پایین است.

به عنوان مثال در نظر بگیرید که قرار است از یک سایت فروشگاهی محصولی را خریداری کنید. شما وارد سایت می‌شوید و چند تا محصول را بررسی می‌کنید، در نهایت تعدادی از این اقلام را می‌پسندید و می‌خواهید خرید کنید، اگر دکمه‌ای برای خرید نبینید یا بعد از اضافه کردن محصول به لیست خرید، نتوانید سبد خرید خود را پیدا کنید، یا این‌که برای انجام خرید لازم است حساب کاربری بسازید اما برای شما کدی برای فعالسازی حساب کاربری ایمیل نشود و ده‌ها اتفاق دیگری که ممکن است در فرآیند خرید اتفاق بیفتد که خرید را با اختلال و شکست مواجه می‌سازد. این موضوع به معنای از دست دادن مشتریان است.

اهمیت فرآیندها در آمیخته دیجیتال مارکتینگ تنها محدود به خود فرایند خرید نیست، بلکه فرایند پردازش و ارسال کالا هم باید بدون مشکل باشد. تصور کنید شما از فروشگاهی لباس مشکی سفارش دادید، اما به جای لباس مشکی لباس سایز بزرگ زرد رنگ را برای شما ارسال می‌کنند، چه اتفاقی میافتد؟ شما آن را برمی‌گردانید و ممکن است دیگر از آن سایت فروشگاهی خرید نکنید.

یا این‌که قرار بوده سفارش شما شنبه بعد از ظهر به شما تحویل داده شود، اما به دلیل اختلال در فرآیند توزیع کالا، محصول را دوشنبه به شما تحویل دهند، نتیجه این موضوع تنها نارضایتی شما از خدمات این سایت فروشگاهی خواهد بود.

 

نکات مهم برای طراحی فرآیندها در آمیخته بازاریابی دیجیتال چیست؟

بنابراین بسیار مهم است که کسب و کارها به عنصر فرآیندها در آمیخته بازاریابی دیجیتال مارکتینگ توجه ویژه داشته باشند. از آن‌جایی که حوزه خدمات دیجیتال مارکتینگ، نسبتا جدید است ممکن است خیلی از مشتریان با نحوه ارائه خدمات و سفارش آن آشنا نباشند. همچنین پیچیده و دردسرساز بودن این فرآیندها باعث می‌شود که تا حد زیادی مخاطب را دور سازد.

بنابراین بسیار مهم است که فرآیندها تا حد امکان آسان و قابل دستیابی برای کاربر بوده و به صورت سازمانی نیز برای تمام واحدها شفاف باشد. پس بهتر است برای این آمیخته دیجیتال مارکتینگ نقشه سفر مشتری را طراحی کنید، گره‌ها بشناسید و آن‌ها را برطرف کنید و نقشه سفر مشتری را در اختیار تمام واحدهای سازمان قرار دهید تا کارمندان شما با ویژگی‌های مشتری آشنا شوند و مشتری مداری به خوبی اتفاق بیفتد.

به خاطر داشته باشید که هر چقدر فرآیندها محکم تر و ساده‌تر در کنار یکدیگر قرار بگیرند، علاوه بر این‌که تجربه کاربری بهتری ایجاد خواهند کرد، باعث بروز شرایط مستحکم‌تر و جامع‌تری برای ارائه خدمات نیز می‌شوند. نقاط ضعف احتمالی موجود در فرآیندها و امکان بروز خطا در آن ها می‌تواند بر روند کاری و طی مسیر دیجیتال مارکتینگ کسب و کار و مشتریان تاثیر بگذارد.

همان‌گونه که در محصولات به صورت کالا کیفیت و نحوه عملکرد کالا اهمیت بسیاری دارد در خدمات نیز فرآیندها نشان دهنده عملکرد کسب و کار و کیفیت خدمات آن بوده و از اهمیت بالایی برخوردارند.

جهت آشنایی با سایر عناصر معجون بازاریابی و مراحل دیجیتال مارکتینگ به سری مقالات “دیجیتال مارکتینگ چیست؟” مراجعه نمایید.

کارمندان، پنجمین عنصر در آمیخته دیجیتال مارکتینگ

بخش یازدهم: پنجمین عنصر معجون بازاریابی، پرسنل و کارمندان

همانطور که گفته شد در تعریف دیجیتال مارکتینگ فیلیپ کاتلر برای معجون بازاریابی، برای محصولات به صورت خدمات سه عنصر دیگر نیز وجود دارد که مهم‌ترین آن People یا کارمندان و پرسنل یک کسب و کار است.اهمیت کارمندان در دیجیتال مارکتینگ بسیار بالاست و نقش بسزایی در بازاریابی دارند. پرسنل یا کارمندان شامل تمام افرادی می‌شود که به طور مستقیم یا غیر مستقیم درگیر هستند.

 

اهمیت کارمندان در دیجیتال مارکتینگ

اهمیت کارمندان در دیجیتال مارکتینگ چیست؟

از آن‌جایی که ارتباط پرسنل با مشتریان در نقاط تماس (touch points) اتفاق می‌افتد، نحوه رفتار و برخورد آن‌ها بسیار حائز اهمیت است. هنگامی که یک کسب و کار محصولی را به صورت خدمات ارائه می‌دهد، دیگر کالایی به صورت فیزیکی وجود ندارد تا مشتری در لحظه اول با مشاهده‌ی آن، کیفیت کالا را ارزیابی کند. در این‌جا آن‌چه اهمیت می‌یابد و در نگاه اول نشان دهنده کیفیت خدمات خواهد بود، نحوه‌ی برخورد کارمندان با مشتریان است. چرا که در اکثر اوقات خدمات توسط افراد و کارکنان یک کسب و کار به مشتریان ارائه می‌شود.

این موضوع را به خاطر داشته باشید که مردم از افرادی خرید می‌کنند که تجربه خوبی به لحاظ نحوه برخورد و ارائه خدمات برای آن‌ها ایجاد می‌کنند. بنابراین نوع نگرش، مهارت ارتباط با مشتری و ظاهر کارمندان در سازمان بسیار مهم است. حتی در کسب و کارهای کوچک، پرسنل بسیار مهم هستند. چه بسا که به دلیل کوچکی کسب و کار، پرسنل اهمیت بیش‌تری نسبت به کارکنان  یک سازمان بزرگ داشته باشند.

به عنوان مثال، در رابطه با اهمیت پرسنل در کسب و کارهای کوچک می‌توان به کارکنان یک آرایشگاه کوچک اشاره کرد. اگر شما برای کوتاهی مو به آرایشگاهی مراجعه کنید که آرایشگر برخورد مناسبی با شما نداشته باشد یا موهای شما را خوب کوتاه نکند، شما دیگر به آن آرایشگاه مراجعه نخواهید کرد.

مثال دیگری که در رابطه با اهمیت کارمندان در دیجیتال مارکتینگ می‌توان زد صنعت هواپیمایی است. در صنعت هواپیمایی، به لباس و نحوه ارائه و پذیرایی مهمانداران توجه بسیار زیادی می‌شود، این اهمیت به قدری زیاد است که موسسات آموزشی زیادی در سرتاسر دنیا به ارائه خدمات آموزشی برای تربیت مهمانداران می‌پردازند.

بنابراین نقش کارکنان و برنامه ریزی‌هایی که برای آن‌ها صورت گرفته، نحوه گزینش آن‌ها و میزان تناسب با شغل و جایگاه از نکات حائز اهمیت است.

در ادامه چند مورد مهم از اهمیت کارمندان در دیجیتال مارکتینگ بیان شده است.

 اهمیت تعامل با مشتری

امروزه نحوه تعامل با مشتریان اهمیت بسیار بالایی دارد، کارمندانی که با مشتری در ارتباط هستند می‌توانند باعث موفقیت کسب و کار شوند یا به دلیل برخورد نامناسب با مشتری، سازمان را با شکست روبرو سازند. به دلیل اهمیت بالای این موضوع بسیاری از شرکت‌های برتر برای کارمندان خود دوره‌های آموزشی برگزار می‌کنند تا به کارمندان خود نحوه تعامل درست با مشتریان را آموزش دهند.

 

اهمیت ارائه خدمات به مشتری و رسیدگی به شکایات

با پیشرفت صنعت خدمات، مهم‌ترین وظیفه پرسنل ارائه خدمات به مشتریان می‌باشد. در این مورد نحوه ارائه خدمات و رسیدگی مناسب به شکایات از ملزومات خدمات می‌باشد و بسیاری از شرکت‌های خدماتی به دلیل اهمیت فراوانی که خواسته‌های مشتریان می‌دهند و رسیدگی مناسب و فوری به شکایات مشتریان توانسته‌اند جایگاه‌های برتر را در بازار به دست آورند.

عاملی برای ایجاد تمایز

بسیاری از شرکت‌هایی که به فعالیت در حوزه ارائه خدمات مشغول هستند، بر روی داشتن نیروی انسانی ماهر تاکید فراوانی دارند، در نتیجه در این گونه شرکت‌ها، نیروی انسانی و پرسنل به عنوان یک عامل ایجاد تمایز مطرح می‌شوند.

بنابراین از آن‌جایی که پرسنل از عناصر بسیار مهم در آمیخته بازاریابی است، اگر کسب و کار شما در حوزه خدمات مشغول به فعالیت است، بهتر است به دنبال افرادی باشید که موجب موفقیت کسب و کار شما خواهند شد.

جهت کسب آگاهی بیش‌تر در خصوص سایر عناصر معجون بازاریابی، به مقالات موجود در لینک های زیر مراجعه نمایید. هم چنین برای آشنایی با اصول دیجیتال مارکتینگ مجموعه مقالات با عنوان “دیجیتال مارکتینگ چیست؟” مطالعه بفرمایید.

پروموشن‌ها، چهارمین عنصر در آمیخته دیجیتال مارکتینگ

بخش دهم : چهارمین عنصر معجون بازاریابی، پروموشن ها

در معجون بازاریابی کاتلر، در تعریف دیجیتال مارکتینگ، عنصر چهارم Promotion یا تشویق ها می باشد. پروموشن مجموعه‌ی هر آن چیزی است که یک کسب و کار برای معرفی، ارائه و توسعه فروش محصولات خود انجام می‌دهد. اهمیت پروموشن در دیجیتال مارکتینگ یکی دیگر از موارد مهم و تاثیرگذار در بازاریابی می باشد.

پروموشن-عنصر-چهارم-در-آمیخته-بازاریابی

انواع پروموشن در دیجیتال مارکتینگ؟

در دیجیتال مارکتینگ، پروموشن‌ها انواع متفاوت دارد که می‌توان به این موارد اشاره کرد: پروموشن بر مبنای قیمت، بر مبنای نحوه پرداخت هزینه محصول، بر مبنای حجم و میزان خرید، بر اساس دوره‌های خرید و مناسبت‌های زمانی خاص، بر مبنای خرید ترکیبی از چند محصول و غیره. از معروف‌ترین پروموشن‌ها، تخفیف است که در عین حال کم اثرترین نوع نیز می‌باشد.

نقش و اهمیت پروموشن در دیجیتال مارکتینگ:

یکی از تاثیرگذارترین نوع پروموشن‌ها در یک برنامه دیجیتال مارکتینگ اصولی مدلی است که براساس یک فرآیند کاملا حرفه‌ای به آن دسته از مشتریان که کسب و کار را به سایرین معرفی می‌کنند و هم چنین به گروهی که از طریق معرفی آن‌ها محصولی را خریداری کنند، هدایا و پاداش هایی ارائه می‌گردد.

پروموشن عبارت است از ارائه‌ی یک تشویق در قبال یک عمل خاص در یک محدوده زمانی مشخص. این سه مشخصه، اسکلت اصلی یک پروموشن را تشکیل می‌دهند. تا امروزه حدود 30 نوع پروموشن تعریف شده است که در گروه‌های مختلف قرار می گیرند.

آخرین نوع پروموشن تبلیغات است. در دنیای واقعی تبلیغات به معنای حضور در رسانه‌های جمعی مانند بیلبورد، آگهی تلوزیونی و غیره است. این نوع از پروموشن در یک برنامه بازاریابی و دیجیتال مارکتینگ زمانی ارائه می‌شود که گام های قبلی به طور کامل صورت گرفته و به نتیجه رسیده باشند.

البته به این نکته نیز باید توجه داشت که تبلیغات با هدف ایجاد آگاهی انجام می‌پذیرد و در ذات خود باعث افزایش فروش محصولات نمی‌شود. بنابراین چنانچه یک کسب و کار به دنبال افزایش فروش خود است، در برنامه‌ریزی دیجیتال مارکتینگ آن تبلیغات راه حل نهایی خواهد بود.

برای آشنایی با سایر عناصر معجون بازاریابی به مجموعه مقالات “دیجیتال مارکتینگ چیست؟” مراجعه نمایید.

 

محل‌های ارائه کالا، سومین عنصر در آمیخته دیجیتال مارکتینگ

بخش نهم : سومین عنصر معجون بازاریابی، محل های ارائه کالا

در معجون بازاریابی در تعریف دیجیتال مارکتینگ فیلیپ کاتلر، سومین عنصر Place یا مکان ارائه کالا می باشد. در بازاریابی کلان فارغ از اینکه یک کسب و کار در دنیای واقعی قصد بازاریابی دارد یا در دنیای دیجیتال، محل های ارائه کالاها بسیار حائز اهمیت است.

سومین عنصر معجون بازاریابی، محل های ارائه کالا

در این گام از دیجیتال مارکتینگ گستره جغرافیایی ارائه خدمات به مشتریان بررسی و تعیین می شود. در خدمات به صورت کالا مسئله حائز اهمیت حمل و نقل کالا و رساندن آن به دست مشتریان است. این تفکر که با همه گیر شدن ابزارها و فضای دیجیتال دیگر مرز جغرافیایی برای بازار یک کسب و کار در فرآیند دیجیتال مارکتینگ وجود ندارد تا حدودی صحیح است.

در واقع می توان با بازاریابی صحیح و بکارگیری اصول دیجیتال مارکتینگ مشتریانی داشت که از سراسر کشور به صورت اینترنتی کالا و خدمات یک کسب و کار را خریداری می کنند. حال مسئله این است که یک کسب و کار با توجه به سرمایه و امکانات خود تا چه حد می تواند محصولات را برای مشتری ارسال نماید.

این مورد برای محصولات با شرایط خاص نگهداری و حمل و نقل حتی در مقیاس کوچکتر شهری اهمیت می یابد. به عنوان مثال محصولی مانند یک دارو که توسط مشتری از یک داروخانه اینترنتی خریداری شده است آیا به موقع و در سلامت فیزیکی کامل به دست مشتری خواهد رسید.

در چنین مواردی اغلب حوزه کاری تعریف شده در دیجیتال مارکتینگ محدود به همان شهری خواهد بود که مرکز فروش در آن قرار دارد و تا زمانی که مراکز جدید در نقاط دیگر تاسیس نگردد به همان منطقه جغرافیایی محدود خواهد بود.

هم چنین از آنجایی که در بسیاری از کالاها مواردی چون خدمات پس از فروش بسیار مهم است گستره جغرافیایی ارائه کالا و خدمات در امر بازاریابی، دیجیتال مارکتینگ و در نتیجه جلب اعتماد مشتریان بسیار مهم خواهد بود.

جهت کسب اطلاعات بیش تر در زمینه مراحل دیجیتال مارکتینگ و اصول آن به سری مقالات “دیجیتال مارکتینگ چیست؟” مراجعه نمایید. هم چنین لینک مقالات سایر عناصر معجون بازاریابی قابل دسترسی است.

قیمت، دومین عنصر در آمیخته دیجیتال مارکتینگ

بخش هشتم : دومین عنصر معجون بازاریابی، قیمت

عنصر دوم در معجون بازاریابی فیلیپ کاتلر در دیجیتال مارکتینگ، price یا قیمت نام دارد.

قیمت مقدار پولی است که مشتریان شما باید در ازای محصول یا خدمات شما بپردازند. قیمت گذاری محصولات می تواند به شرکت و کسب و کارتان در دستیابی به سود، پشتیبانی از موقعیت یابی محصول و تکمیل آمیخته بازاریابی کسب و کار کمک کند.

این موضوع که محصولات یک کسب و کار قبل از ورود به بازار با چه قیمتی ارائه شوند، موضوع بسیار مهمی است و برای تعیین آن باید در گام شناسایی و مطالعات بازار از مراحل آمیخته دیجیتال مارکتینگ، کار کارشناسی دقیق صورت گیرد.

 

قیمت دومین عنصر در آمیخته دیجیتال مارکتینگ

 

قیمت‌گذاری در آمیخته دیجیتال مارکتینگ

قیمت گذاری یکی از چهار عنصر اصلی آمیخته بازاریابی در مدل 4P است. قیمت‌گذاری تنها عنصر درآمد زا در آمیخته بازاریابی است (سه عنصر دیگر برای کسب و کار هزینه ایجاد می‌کنند). همچنین قیمت گذاری به شدت با مدل کسب وکار مرتبط است. مدل کسب و کار، بازنمایی مفهومی از جریان درآمد شرکت است. هرگونه تغییر قابل توجه در قیمت، روی دوام یک مدل خاص تأثیر می‌گذارد.

استراتژی قیمت گذاری، باید موقعیت محصول را در بازار منعکس کند و قیمت حاصله باید هزینه هر کالا و حاشیه سود را پوشش دهد. قیمتی که برای محصولات خود در نظر می‌گیرید نباید کسب و کار شما را به عنوان یک کسب و کار محتاط یا کسب و کاری با قیمت بالاتر از ارزش محصولاتش در اذهان مخاطبین مطرح کند.

این موضوع را در نظر داشته باشید که قیمت‌های خیلی پایین مانع رشد کسب و کار می‌شود، در حالی که قیمت‌های بسیار بالا شما را از رقابت خارج می‌کند و تاثیرات مخربی بر کسب و کار خواهد داشت. البته لازم به ذکر است که چنانچه در بین مشتریان هدف، دسته ای از مشتریان به محصولات لوکس و اصطلاحا لاکچری علاقمندند، برای آنان خلاقیت و تمایز در محصول و عدم دسترسی عام به آن، نسبت به قیمت نهایی دارای اهمیت و ارزش بالاتری خواهد بود و این‌گونه مشتریان حاضر به پرداخت مبالغ زیادی برای این‌گونه محصولات هستند.

در نتیجه نکته مهم در این مرحله از دیجیتال مارکتینگ تعیین قیمت منطقی و متناسب بودن آن با محصول است.

بنابراین برای قیمت‌گذاری باید استراتژی مناسب را با توجه به وضعیت کسب و کار، بازار، نوع محصول و مخاطبین هدف تعیین کرد.

برای قیمت‌گذاری شناخت در زمینه‌هایی مانند: سطح توان مالی مشتریان، قیمت رقبا، سطح انتظار مخاطبین، انتخاب مخاطبان بسیار ضروری است. کسب و کار و متخصصین دیجیتال مارکتینگ با کمک اطلاعات جمع آوری شده در این زمینه‌ها، می‌توانند در زمینه‌های بسیاری که برای “قیمت گذاری مناسب” ضروری اند، شناخت کافی را به دست یابند و در نهایت با توجه به موارد فوق و براساس محصول طراحی شده و پوزیشنی که در گام پوزیشنینگ از دیجیتال مارکتینگ برای برند در نظرگرفته شده است، قیمت تعیین می‌گردد.

 

استراتژی‌های قیمت گذاری محصولات چه ویژگی‌هایی باید داشته باشند؟

استراتژی قیمت‌گذاری مناسب است که سه هدف زیر را دنبال کند:

  • دستیابی به اهداف مالی شرکت (سودآوری)
  • متناسب با واقعیت های بازار (مشتریان مایل و قادر به پرداخت قیمت تعیین شده هستند)
  • موقعیت یابی محصول را پشتیبانی کرده و با سایر متغیرهای موجود در بازاریابی سازگار باشد (کیفیت محصول، مسائل توزیع، چالش های تبلیغاتی)

 

انواع استراتژی‌های قیمت گذاری محصولات چیست؟

قیمت گذاری اقتصادی

استراتژی قیمت گذاری اقتصادی از جمله استراتژی‌هایی رایجی است که مشاغل کوچک برای شروع به کار خود از آن استفاده می‌کنند. این مشاغل با قیمت گذاری پایین تر از رقبای خود به دنبال جذب مشتریان برای کسب و کار هستند.

این نگرش که همواره تعیین قیمت های پایین‌تر باعث جذب مخاطبان می‌شود برای گروه مشتریان قیمت گرا تا حدودی صحیح است. اما نکته‌ای که باید آن را در نظر بگیرید این است که اگرچه این استراتژی ممکن است باعث افزایش فروش اولیه شود، اما قیمت پایین معمولاً معادل با کیفیت پایین است و ممکن است این چیزی نباشد که مشتریان در محصول شما را ببینند.

و در صورتی که یک کسب و کار در بخش بندی بازار و هدف گذاری بازار، مشتریان کیفیت گرا را به عنوان بخشی از جامعه هدف خود در نظر گرفته باشد، از آن‌جایی که پایین بودن قیمت ها به معنای کیفیت پایین ارائه خدمات و محصول می‌باشد این استراتژی تاثیر بسیار منفی در جذب مشتری خواهد داشت.

 

قیمت گذاری به همراه هزینه‌گذاری

در این روش تمامی هزینه‌های مستقیم، غیر مستقیم در فرآیند تولید کالا  را در نظر گرفته می‌شود سپس درصد معینی سود به آن اضافه می‌شود. مقدار نهایی، قیمت محصول خواهد بود. توجه داشته باشید که برای این روش قیمت گذاری باید تمامی هزینه‌های متغیر و ثابت در فرایند تولید را در نظر بگیرید.

مبتنی بر ارزش

در این روش به جای استفاده از هزینه تولید به عنوان مبنای خود، درک و برداشتی که مشتریان از ارزش محصولات دارند را در نظر می گیرید. برداشت مشتریان نسبت به محصولات به کیفیت محصول، حسن شهرت شرکت یا کسب و کار بستگی دارد.

 

رقابتی

در این روش، درمورد قیمت گذاری انجام شده توسط رقبای خود بر روی کالای مشابه‌ای که قصد دارید آن را به بازار عرضه کنید، تحقیق می کنید و سپس بر اساس قیمت‌های رقبا، تصمیم می گیرید که کالای خود را پایین‌تر، مشابه یا بالاتر از قیمت محصولات مشابه را در بازار عرضه کنید. در صورت استفاده از این شیوه قیمت‌گذاری باید بر قیمت محصولات مشابه عرضه شده توسط رقبا نظارت داشته باشید و بتوانید به تغییرات قیمت آن‌ها پاسخ مناسب دهید.

 

قیمت‌گذاری روانی

شاید متوجه شده باشید به خصوص در ایامی که بازار خرید یک کالا گرم است، برای قیمت‌گذاری آن به جای 6000 تومان از رقم 5900 استفاده می‌کنند و این سوال برایتان پیش آمده باشد که چرا این قیمت را 6000 تومان نمی‌دهند؟ در حقیقت این یک استراتژی قیمت گذاری روانی است. 5900 جذاب تر از 6000 تومان به نظر می رسد، اگرچه مشتریان فقط 100 تومان در خریدشان صرفه جویی می‌کنند. علت این امر این است که مشتریان به عدد اول بیش‌تر توجه می‌کنند تا عدد آخر، در نتیجه محصولی که 5900 تومان است ارزش بیش‌تری نسبت به محصول 6000 تومانی در ذهن مشتریان دارد.

 

در آینده در رابطه با دیگر شیوه‌های قیمت گذاری محصولات صحبت خواهیم کرد. شما می‌توانید برای مطالعه سایر مقالات این مجموعه با عنوان “دیجیتال مارکتینگ چیست؟” و آشنایی با سایر مراحل دیجیتال مارکتینگ و دیگر عناصر معجون بازاریابی بر روی لینک کلیک نمایید.

طراحی محصول، اولین عنصر در آمیخته دیجیتال مارکتینگ

بخش هفتم: محصول

آمیخته بازاریابی ابزاری است که از چندین عنصر منحصر به فرد اما به هم پیوسته و وابسته به هم تشکیل شده است. در مدل 4P، این عناصر به ترتیب محصول، قیمت، پروموشن و محل ارائه یا بازار هستند. در اینجا مبحث طراحی محصول است. توجه به این چهار مولفه برای تعیین یک استراتژی موثر و شفاف برای معرفی یک محصول به بازار کمک فراوانی می‌کند. هر کدام از این عناصر در آمیخته بازاریابی بسیار مهم هستند و لازم است توجه ویژه ای به آن‌ها شود.

اولین عنصر معجون بازاریابی، محصول

اولین و مهم‌ترین عنصر معجون بازاریابی در تعریف دیجیتال مارکتینگ فیلیپ کاتلر، (product) یا محصول است. یک کسب و کار دارای تعدادی محصول است. گاهی با وجود این‌که این محصولات مشخص‌اند؛ ممکن است در گام نخست یعنی تحقیقات بازار یا مارکتینگ سرچ، لازم باشد در محصولات تغییراتی ایجاد شود. این فرآیند “طراحی محصول” نامیده می‌شود.

طراحی-محصول

البته این امکان نیز وجود دارد که در سایر گام‌های بعدی، نیز لازم باشد برخی تغییرات بر روی محصولات ایجاد شود. این تغییرات لزوما تغییرات اساسی نخواهند بود.

به عنوان مثال یک کارخانه تولید بستنی را در نظر بگیرید که جامعه هدف خود را گروه‌های سنی پایین‌تر قرار می‌دهد. این کارخانه با توجه به اصول بازاریابی و حتی دیجیتال مارکتینگ می‌تواند در مرحله طراحی محصول، تغییراتی در بسته‌بندی‌های خود ایجاد کند تا بتواند در جذب مخاطب هدف موفق‌تر عمل کند.

طراحی محصول که امروز به یک دانش و شغل تخصصی تبدیل شده که با کمک آن می‌توان نتایج هوشمندانه و متمایز از رقبا ایجاد کرد. بنابراین آگاهی کامل و برنامه‌ریزی در خصوص این‌که یک کسب و کار قصد دارد چه مسیر دیجیتال مارکتینگ را طی کند، چه محصولاتی را ارائه دهد و این محصولات تا چه حد در راستای پوزیشن یابی کسب و کار است؛ برای رسیدن به اهداف استراتژی‌های دیجیتال مارکتینگ ضروری است.

اما قبل از این‌که به بیان فرایند طراحی محصول بپردازیم، لازم است در رابطه با محصول توضیحاتی ارائه دهیم.

محصول چیست؟

محصول، کالایی است که یک نیاز یا خواسته را برطرف می‌کند. محصول می‌تواند کالای فیزیکی، خدمات یا پیشنهادات باشد. محصول هر نوعی که داشته باشد یک چرخه عمر محصول دارد و کسب و کارها با توجه به چرخه عمر محصول برنامه‌ریزی‌های لازم را انجام می‌دهند.

توجه به چرخه عمر محصول بسیار مهم است و با توجه به آن است که در بازار همیشه در حال تغییر، برندها می‌توانند بازسازی و احیا شوند.

محصول موفق باید بتواند یک نیاز خاصی که در بازار وجود دارد را برآورده کند. همچنین از لحاظ عملکردی باید مطابق با ویژگی‌ها و خصوصیاتی که با آن‌ها به مشتریان معرفی شده است، به درستی عمل کند.

توسعه محصول با ایجاد تمایز در بازار، به برندسازی و ایجاد وفاداری در مشتریان کمک می‌کند.

 

مهم‌ترین خصوصیت یک محصول چیست؟

در یک کلام شناسایی و ایجاد تمایز! هر محصولی باید یک ویژگی خاصی داشته باشد تا بین آن محصول با محصولات مشابه در بازار یک تمایز و تفاوت وجود داشته باشد. همیشه این سوال را از خود بپرسید که چرا مشتریان باید محصول مرا بخرند؟ محصول من در مقایسه با سایر محصولات مشابه در بازار چه ویژگی منحصر به فردی دارد؟ بر چه مبنایی محصول من بهتر از محصولات رقبا هست؟

بنابراین شناسایی و ایجاد تمایز مهم‌ترین نکته در آمیخته بازاریابی محصول است. ایجاد تمایز، برای کلیه اقدامات بعدی مثل قیمت گذاری، استراتژی‌های لازم برای ارتباطات با مشتریان و غیره بسیار موثر هست. بنابراین تلاش برای به وجود آوردن مجموعه‌ای از خصوصیات منحصر به فرد برای هر محصولی ضروری است.

 

محصولات چند دسته هستند؟

کلیه محصولات را می توان در سه دسته اصلی طبقه بندی کرد. این سه دسته شامل:

محصولات ملموس یا فیزیکی: این‌ها کالاهایی هستند که به صورت فیزیکی وجود دارند. مانند ماشین، پوشاک یا کالاهای مصرفی.

محصولات نامشهود: این‌ها مواردی هستند که به صورت فیزیکی وجود ندارند اما به صورت غیر مستقیم قابل احساس هستند. بیمه نامه نمونه ای از این است. محصولات آنلاین مانند نرم افزار، فایل‌های موسیقی و ویدیویی و غیره همه جز محصولات نامشهود هستند.

خدمات: خدمات نیز محصولاتی نامشهود هستند اما تفاوت آن‌ها با محصولات نامشهود در این مورد است که خدمات نتیجه فعالیت اقتصادی است و منجر به مالکیت نمی‌شود بلکه مجموعه فرایندهایی است که برای مشتری مزایایی ایجاد می‌کند.

 

در تقسیم بندی‌های دیگر، کالاها و خدمات ملموس و نامشهود را می‌توان به شکل دیگری تعریف کرد و آن‌ها را به گروه‌های زیر تقسیم کرد:

کالاهای مصرفی: مواردی که مستقیماً توسط کاربر نهایی استفاده می‌شود مانند مواد غذایی، پوشاک، اتومبیل و غیره.

خدمات مصرف کننده: خدماتی که به نفع کاربران نهایی باشد مانند آموزش، خدمات پیک، خدمات نظافت و غیره .

کالاهای تولید کننده: مواردی که به عنوان بخشی از عملیات شرکت دیگری مانند ماشین آلات یا قطعات عمل می کنند.

خدمات تولید کننده: خدماتی که از عملکرد شرکت دیگری مانند حسابداری، منابع انسانی و غیره پشتیبانی می‌کنند.

 

محصول در آمیخته بازاریابی

درک عناصر تشکیل دهنده یک محصول و موارد لازم برای فروش موفقیت آمیز، بازاریابی محصول نامیده می‌شود. محصول نقش مهمی در توسعه استراتژی آمیخته بازاریابی دارد که این عناصر شامل مکان، قیمت و پروموشن می‌شود. از طریق تعریف ویژگی‌ها و مزایای محصول، بقیه عناصر آمیخته بازاریابی مشخص می‌شوند.

 

جهت آشنایی کامل با مراحل و اصول دیجیتال مارکتینگ به سایر مقالات این مجموعه با عنوان “دیجیتال مارکتینگ چیست؟”  مراجعه نمایید.

آمیخته بازاریابی در دیجیتال مارکتینگ

بخش ششم : آمیخته بازاریابی

در سری مقالات “دیجیتال مارکتینگ چیست؟”  تا به این جا آموختید مراحل تحلیل بازار، بخش بندی بازار، هدف گذاری بازار، و جایگاه یابی در بازار را باید طی کرده تا با شناسایی دقیق مشتریان خود و تعیین جایگاه محصول خود در ذهن آن‌ها، از منابع خود در بهینه‌ترین حالت استفاده نمایید. در گام بعدی دیجیتال مارکتینگ کاتلر عبارت “میکس دیجیتال مارکتینگ” یا “آمیخته بازاریابی” را مطرح می کند. آمیخته بازاریابی دیجیتال برای محصولات به صورت کالا شامل چهار عنصر و برای محصولات به صورت خدمات شامل  هفت عنصر می باشد که در ادامه به آن‌ها پرداخته می‌شود.

 

آمیخته-بازاریابی

معجون بازاریابی چیست؟

معجون یا آمیخته بازاریابی، به این دلیل آمیخته نام گرفته که شامل موارد مختلفی می‌باشد، اما هیچ یک از این مراحل خود به تنهایی معنایی ندارند و در کنار یکدیگر شکل می‌گیرند.

چهار عنصر معجون بازاریابی که در دیجیتال مارکتینگ به 4p معروف است عبارتند از :  product – price – place – promotion
با معانی : محصول – قیمت – بازار – تشویق ها.

برای محصولات به شکل خدمات سه عنصر دیگر نیز به موارد فوق افزوده شده و معجون بازاریابی شامل 7p خواهد بود. این هفت عنصر عبارتند از :  product – price – place – promotion – people – process – physical evidence
با معانی : محصول – قیمت – بازار – تشویق ها – کارمندان و پرسنل – فرآیندها – دارایی های فیزیکی.

این موارد هم زمان می‌توانند بر خود محصول و کیفیت آن تاثیر بگذارند. به همین دلیل به آن آمیخته بازاریابی گویند. بنابراین در برنامه ریزی بازاریابی باید این موارد را مدیریت نمود. برای مثال قیمت را تغییر داد، شبکه توزیع و محدوده توزیع را مدیریت کرد، انواع پروموشن‌ها و روش های تشویقی را تعریف نمود. محدوده نیروی انسانی را تعیین کرد. به تعیین دارایی‌ها پرداخت .

در این گام تقریبا مرحله طراحی پایان یافته و سپس باید وارد مرحله اجرا شد. در ادامه این مجموعه مقالات هر یک از عناصر معجون بازاریابی به طور جداگانه بررسی خواهند شد. جهت مطالعه به لینک های زیر مراجعه نمایید.

تعیین جایگاه بازار در دیجیتال مارکتینگ

بخش پنجم : تعیین جایگاه در بازار

در سری مقالات “دیجیتال مارکتینگ چیست؟” با مراحل دیجیتال مارکتینگ آشنا شدید. آموختید که برای یک آغاز حرفه‌ای باید تحلیل بازار انجام داده تا با شناخت کافی گام بردارید. سپس در گام‌های به بخش بندی بازار و هدف گذاری بازار خود پرداختید تا بتوانید مشتریان خود را هر چه دقیقتر شناسایی کنید. گام بعدی در روند دیجیتال مارکتینگ، پوزیشنینگ یا تعیین جایگاه بازار است. این گام بسیار مهم بوده و در گذشته تحت عنوان برندینگ شناخته می شده است. در واقع هدف کسب و کار در گام پوزیشنینگ مشخص کردن جایگاه برند خود در بازار و در نتیجه ایجاد جایگاه اختصاصی در بین مشتریان می‌باشد.

تعیین جایگاه در بازار

چرا تعیین جایگاه بازار مهم است؟

بدون پوزیشنینگ یا تعیین جایگاه بازار فرآیند تاثیرگذاری درازمدت بر مخاطب و درنتیجه افزایش میزان فروش در اثر برند شدن کسب و کار رخ نمی دهد. بدون پوزیشن کردن یک کسب و کار خدمت یا کالایی را اصطلاحا به شکل فله‌ای عرضه می‌کند که در صورت تغییر نام آن تفاوتی برای مشتریان ایجاد نمی‌شود.

با پوزیشنینگ در واقع مشخص می‌شود که کسب و کار  قصد دارد با چه گروهی از مشتریان و در چه جایگاهی محصولات خود را ارائه نماید. در این مرحله شما تعیین می‌کنید محصول شما در ذهن مخاطب چه جایگاهی دارد. آیا محصول در ذهن مخاطب در سطح بالا قرار دارد، در سطح متوسط قرار دارد و یا در سطح پایین.

به عنوان مثال یک خودرو را در نظر بگیرید که مخصوص جوانان است و با هزینه تقریبی متوسط رو به بالا تهیه شده است. در اینجا ارائه دهنده خودرو این گروه از مشتریان را هدف گذاری نموده است و خود را با یک محصول معین و ویژگی‌های مشخص آن در ذهن مشتری پوزیشن می‌کند.

رابطه جایگاه سازی با برند شما چیست؟

در واقع در یک فرآیند دیجیتال مارکتینگ موفق، برند باید به مرحله‌ای رسیده باشد که با طرح این پرسش برای گروه خاص از مشتریان که چه کالایی را مناسب خود می‌دانند؛ بلافاصله نام آن برند و محصول به عنوان یکی از گزینه‌ها به ذهن مشتریان بیاید. دست یابی به این امر آسان نبوده و کسب و کار باید از روزهای آغازین شروع به کار خود تلاش کند با روش‌های صحیح دیجیتال مارکتینگ و پوزیشنینگ برای کسب و حفظ چنین جایگاهی تلاش نماید.

هنگامی که شما بر ساختن جایگاه محصول خود در ذهن مخاطب کار می‌کنید، در واقع می‌خواهید تصور و ذهنیت آن‌ها را نسبت به برند خود بسازید. هدف شما در جایگاه سازی نشان دادن ارزش خاصی از محصول شما است که در محصول رقبا نمی‌توان به ان دست یافت و همین تفاوت موجب می‌شود برند شما در ذهن مخاطب نقش ببند.

جهت کسب اطلاعات بیش تر در خصوص روش ها و مراحل دیجیتال مارکتینگ و درک بهتر موضوع تعیین جایگاه بازار در دیجیتال مارکتینگ به سایر مقالات این مجموعه در لینک زیر مراجعه نمایید.

برای طراحی سایت نیاز به کمک دارید؟

سلام خوش آمدید!
برای ارائه خدمات بهتر در زمینه طراحی سایت و سئو مشاوران ما در واتس اپ در خدمت شما هستند.

منو